دلار آمریکا ! دو واژه بسیار آشنا برای ایرانیان هستند. امروزه دیگر نه مهم است چندسالتان هست و نه مهم است شغلتان چیست! اگر ایرانی هستید قطعا دلار آمریکا بر روی زندگی شما تاثیر گذاشته است!
اما تا کنون با خود فکر کرده ای که چرا این واحد پول اینقدر برای اقتصاد جهانی مهم است؟ آیا این موضوع به قدرت و نفوذ سیاسی نظامی آمریکا برمیگردد؟ یا موضوع فراتر این این حرف هاست!
همه ما می دانیم آمریکا شماره 1 در اقتصاد جهان است! قدرت بلامنازع در زمینه فناوری و اقتصاد و بازارهای بورس و فارکس و ارزدیجیتال بین المللی، ولی این تمام چیزی است که اینقدر این ارز را مهم کرده است؟!
امروز ما در این مقاله از اسکن هایپ به تمامی سوالات شما درباره دلار آمریکا (که این روزها 80 هزارتومان را هم رد کرده است) و تاثیر و قدرت و البته ترید آن در بازارهای کریپتو و کسب درآمد از آن پاسخ میدهیم.
فهرست مطالب
- دلار آمریکا چیست؟
- منظور از شاخص دلار آمریکا چیست؟
- تاریخچه دلار آمریکا
- تأثیر دلار آمریکا در اقتصاد جهانی دیگر کشورها
- چرا بازارهای فارکس و ارز دیجیتال به دلار آمریکا وابستهاند؟
- قدرت اقتصادی ایالات متحده
- نقش تاریخی نظام برتون وودز در تثبیت دلار
- جدا شدن دلار از استاندارد طلا
- نقش دلار در بازار فارکس
- دلار و ارزهای دیجیتال
- عوامل تاثیرگذار بر ارزش دلار آمریکا کداماند؟
- شاخصهای اقتصادی
- سیاستهای پولی فدرال رزرو
- رویدادهای سیاسی و ژئوپلیتیکی
- عدم تعادل تجاری
- احساسات سرمایهگذاران و روانشناسی بازار
- جمع بندی از دلار آمریکا
دلار آمریکا چیست؟
دلار آمریکا، که با نماد $ و کد ISO 4217 به صورت USD شناخته میشود، واحد پول رسمی ایالات متحده آمریکا است و به طور گستردهای در سراسر جهان به عنوان وسیله مبادله و ابزاری برای ذخیره ارزش مورد استفاده قرار میگیرد. این ارز نه تنها اساس تبادلات اقتصادی داخلی ایالات متحده را شکل میدهد، بلکه به عنوان یکی از اصلیترین ستونهای تجارت بینالمللی نیز شناخته میشود. در دنیای امروز، دلار آمریکا جایگاهی منحصر به فرد دارد و به عنوان پرکاربردترین ارز جهانی، نقش بسیار پررنگی در اقتصادهای ملی و بازارهای مالی ایفا میکند.
این ارز به عنوان یکی از بنیانهای تجارت بینالمللی شناخته میشود و به طور گستردهای برای انجام معاملات در بازارهای جهانی مورد استفاده قرار میگیرد. کشورهای مختلف در سراسر جهان برای تجارت نفت، فلزات گرانبها همچون طلا و نقره، و دیگر کالاهای استراتژیک به دلار آمریکا تکیه میکنند. به همین دلیل بسیاری از کالاها در بازارهای بینالمللی همچنان با دلار قیمتگذاری و معامله میشوند. برای مثال، نفت که به عنوان “طلای سیاه” شناخته میشود، تقریباً در تمامی معاملات جهانی خود، بر اساس دلار قیمتگذاری میگردد. این امر تا حدی به نفوذ و تأثیر اقتصادی آمریکا در جهان بازمیگردد.
به علاوه، صندوق بینالمللی پول (IMF) نیز اعلام کرده است که دلار آمریکا به عنوان محبوبترین ارز ذخیرهای جهانی، بیشترین سهم از ذخایر ارزی بانکهای مرکزی جهان را به خود اختصاص داده است. گزارشها حاکی از آن هستند که حدود ۶۰ درصد از کل ذخایر ارزهای خارجی بانکهای مرکزی در سراسر دنیا متشکل از دلار آمریکا است. برای مثال، در پایان سهماهه چهارم سال ۲۰۱۹، دلار همچنان در صدر ارزهای ذخیرهای باقی ماند و نقش تعیینکنندهای در نظام مالی جهانی ایفا کرد. این موضوع نشان میدهد که دلار آمریکا همچنان “ارز ذخیره جهانی” محسوب میشود، ارزشی که قدرت و نفوذ اقتصادی ایالات متحده را در بازارهای مالی دنیا به وضوح نمایان میسازد.
دلار آمریکا جایگاهی ویژه در تجارت و معاملات بینالمللی دارد و توسط بسیاری از کشورها به عنوان ابزاری برای حمایت از ارزش پول ملیشان و تنظیم سیاستهای اقتصادی استفاده میشود. این واحد پولی به دلیل ویژگیهایی نظیر ثبات نسبی و قابلیت اطمینان، ارز منتخب بسیاری از موسسات مالی، سرمایه گذاران و دولتها است. ثبات دلار آن را به گزینهای مناسب برای بانکهای مرکزی جهان تبدیل کرده است که بخشی از ذخایر ارزی خود را به شکل دلار نگهداری میکنند. معمولاً زمانی که نوسانات اقتصادی و سیاسی در جهان افزایش مییابد، سرمایهگذاران و دولتها به سمت دلار به عنوان “پناهگاه امن” روی میآورند.
اهمیت دلار آمریکا در اقتصاد جهانی در ارتباط مستقیم با قدرت اقتصادی و سیاسی ایالات متحده است. به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان، آمریکا دارای اقتصادی متنوع و پایدار است که در صنایع مختلفی از جمله فناوری، خدمات مالی، انرژی، و تولیدات صنعتی پیشگام است. این وابستگی جهانی به دلار به آمریکا این امکان را داده است که با اختیار زیادی در تعیین سیاستهای اقتصادی خود عمل کند. همچنین، قابلیت دخالت بانک مرکزی ایالات متحده (فدرال رزرو) در تنظیم نرخ بهره و عرضه پول، قدرت بیشتری به دلار آمریکا بخشیده است. فدرال رزرو از طریق سیاستهای پولی منحصر به فرد خود، نه تنها بر اقتصاد داخلی آمریکا، بلکه بر اقتصاد جهانی تأثیر میگذارد.
دلار آمریکا همچنین به عنوان “ارز معیار” شناخته میشود که ارزش بسیاری از ارزهای دیگر مانند ریال، ین و یورو بر اساس آن سنجیده میشود. در نتیجه، تغییرات در ارزش دلار میتواند تأثیرات چشمگیری بر بازارهای مالی و عملکرد اقتصادی کشورها داشته باشد. اگر ارزش دلار نسبت به ارزهای دیگر افزایش یابد، امکان کاهش صادرات کشورهای دیگر و فشار بر اقتصادهای وابسته به تجارت افزایش مییابد. بالعکس، ضعیف شدن دلار میتواند باعث افزایش رقابتپذیری صادرات کشورهای دیگر در مقایسه با آمریکا گردد. از این رو، سیاستهای پولی مرتبط با دلار نه تنها بر آمریکا، بلکه بر تمام کشورهای جهان تأثیر دارد.
در مقایسه با دیگر ارزها، نزدیکترین رقیب دلار آمریکا، یورو اتحادیه اروپا (EUR) است که از زمان معرفی خود در سال ۱۹۹۹، به یک ارز مهم بینالمللی تبدیل شده است. یورو تقریباً ۲۰ درصد از ذخایر ارزی جهانی را تشکیل میدهد که این رقم نسبت به سهم ۶۰ درصدی دلار آمریکا قابل توجه است، اما هنوز به عنوان رقیبی جدی، فاصله چشمگیری با دلار دارد. بااینحال، یورو با چالشهای متعددی از جمله بحرانهای مالی و سیاسی در منطقه یورو مواجه بوده است که تأثیراتی بر جایگاه آن در بازارهای جهانی گذاشته است. با وجود این مشکلات، یورو همچنان بخش مهمی از معاملات مالی و تجاری جهان را شامل میشود و ارز ذخیرهای پرکاربردی است.
در کنار یورو، ارزهای دیگری مانند ین ژاپن (JPY) و پوند انگلیس (GBP) نیز در تجارت و ذخایر بینالمللی مورد استفاده قرار میگیرند، اما هیچیک به اندازه دلار توانستهاند جایگاهی این چنین تأثیرگذار در نظام اقتصادی و مالی جهانی پیدا کنند. این امر به قدرت ژئوپلیتیک و اقتصادی ایالات متحده نسبت داده میشود که به دلار امکان داده است نقش مرکزیتری در مدیریت اقتصادی جهان بازی کند.
یکی دیگر از دلایلی که دلار را به مهمترین ارز جهانی تبدیل کرده است، حجم عظیم سرمایهگذاری خارجی در ایالات متحده است. اوراق قرضه دولتی آمریکا و سرمایهگذاریهای مالی مرتبط با دلار، همچنان از سوی دیگر کشورها به شدت مورد استقبال قرار میگیرند. سرمایهگذاران به دلار آمریکا به چشم ابزاری امن و با بازده مناسب نگاه میکنند و این امر، جذابیت بیشتری به این ارز داده است.
علاوه بر این، توافقات بینالمللی و شبکههای اقتصادی جهانی نیز دلار آمریکا را در جایگاهی ویژه قرار دادهاند. به عنوان مثال، بسیاری از کشورهای در حال توسعه و بازارهای نوظهور همچنان از دلار به عنوان ارز اصلی در تبادلات اقتصادی خود بهره میبرند. این موضوع به طور خاص در کشورهایی که ارزهای بومی ناپایدار یا تحت فشار هستند، پررنگتر است. آنها از دلار نه تنها برای تجارت بینالمللی، بلکه برای تثبیت سیستمهای مالی داخلی خود استفاده میکنند.
منظور از شاخص دلار آمریکا چیست؟
شاخص دلار آمریکا (USDX) ابزاری حیاتی در تحلیل بازارهای مالی است که قدرت نسبی ارز ایالات متحده را در برابر مجموعهای از ارزهای برجسته جهانی اندازهگیری میکند. مشابه شاخصهای سهام در بازار آمریکا نظیر میانگین صنعتی داو جونز، نزدک و S&P500، شاخص دلار نیز ارزش دلار را در برابر ارزهای معتبر جهانی ارزیابی میکند. این شاخص نوعی میانگین وزنی هندسی است که عملکرد دلار را در برابر سبدی از ارزهای خارجی رصد میکند و بهعنوان یک شاخص جامع، وضعیت دلار در بازارهای بینالمللی را بازتاب میدهد.
شاخص دلار متشکل از شش ارز مختلف است: یورو (EUR)، ین ژاپن (JPY), پوند بریتانیا (GBP), دلار کانادا (CAD), کرون سوئد (SEK) و فرانک سوئیس (CHF). هر یک از این ارزها بر پایه وزن اقتصادی خود نسبت به دلار مورد ارزیابی قرار میگیرند. این شش ارز تنها نماینده یک ششم از کشورهای جهانی نیستند بلکه بهواسطه استفاده بیش از یک کشور از هر ارز، شاخص دلار بهطور مستقیم با ۲۲ کشور پیوند دارد. برای مثال، ۱۷ کشور اتحادیه اروپا که ارز رسمی آنها یورو است به همراه کشورهای ژاپن، بریتانیا، کانادا، سوئد و سوئیس در این شاخص لحاظ شدهاند، با این وجود، ارزهای بسیاری دیگر در سطح جهانی، بهطور غیرمستقیم به این شاخص مرتبط هستند و تغییرات آن را دنبال میکنند.
در ایجاد شاخص دلار برای هر ارز بسته به سهم و اهمیت اقتصادی آن وزندهی خاصی در نظر گرفته میشود. یورو، به عنوان نماینده اتحادیه اروپا با اهمیت جمعیتی و اقتصادی بالا، سهم عمدهای از ارزش این شاخص را تشکیل داده و پس از آن، ین ژاپن قرار میگیرد که به دلیل جایگاه ژاپن بهعنوان یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان، سهم مناسبی از وزن این شاخص دارد. سایر ارزها مانند پوند بریتانیا، دلار کانادا، کرون سوئد و فرانک سوئیس سهم کمتری از مجموع وزن شاخص را تشکیل میدهند و در مجموع کمتر از ۳۰ درصد از ارزش USDX را به خود اختصاص میدهند.
جالب است بدانید که یورو به تنهایی قادر است تحرکات قابل توجهی در شاخص دلار ایجاد کند، و این باعث شده که برخی تحلیلگران مالی، این شاخص را بهعنوان “شاخص ضد یورو” توصیف کنند. این امر به این معنی است که تغییرات در ارزش یورو تاثیرات بزرگی بر شاخص دلار دارد و در مواردی که یورو تضعیف میشود، USDX روند صعودی به خود میگیرد.
شاخص دلار آمریکا ابزار محبوبی در میان معاملهگران و سرمایهگذاران در بازار فارکس برای تحلیل فنی و بنیادین است. USDX نمایانگر قدرت کلی دلار در بازارهای جهانی بوده و به تحلیلگران کمک میکند تا درک بهتری از تأثیرات تغییرات در اقتصادهای جهانی و ارزهای اصلی بر ارزش دلار کسب کنند. بسیاری از تحلیلگران فنی با استفاده از این شاخص، روندهای قوی یا ضعیف دلار را پیشبینی میکنند.
این شاخص همچنین به عنوان راهنمایی استراتژیک در معاملات ارزهای دیگر استفاده میشود. در شرایطی که شاخص دلار افزایش مییابد و نشاندهنده قدرت گرفتن دلار است، معاملهگران ممکن است ارزهایی که از شاخص دلار تبعیت میکنند را بفروشند، و در مقابل، در صورت تضعیف USDX، ارزهای موجود در ترکیب شاخص مورد استقبال بیشتری قرار خواهند گرفت.
علاوه براین، شاخص دلار میتواند به عنوان ابزاری حفاظتی در شرایط ناپایدار و پرنوسان اقتصادی یا سیاسی عمل کند. سرمایهگذاران میتوانند از USDX بهعنوان مرجعی برای ارزیابی و کاهش ریسکها در تصمیمگیریهای استراتژیک خود بهرهبرداری کنند.
اهمیت شاخص دلار فراتر از یک ابزار اندازهگیری ساده است؛ این شاخص نماینده وضعیت اقتصادی ایالات متحده در سطح جهانی است و به پیشبینی وضعیت اقتصاد جهانی و تعیین مسیر بازارهای بینالمللی کمک میکند. دلار آمریکا که نمایانگر یک اقتصاد بزرگ و متنوع است، در خط مقدم تحولات اقتصاد جهان قرار دارد و هر گونه تغییری در آن میتواند پیامدهای گستردهای در سطح جهانی به دنبال داشته باشد.
شاخص دلار همچنین به تحلیلگران اقتصادی و سیاستگذاران کمک میکند تا با تحلیل نوسانات و تغییرات در این شاخص، درک مناسبی از تغییرات در سیاستهای پولی و اقتصادی کشورها به دست آورند. هر تغییری در نرخ بهره، سیاستهای مالی و دیگر عوامل اقتصادی که بر قدرت دلار اثر میگذارد، بیشک در شاخص دلار منعکس خواهد شد.
تاریخچه دلار آمریکا
تاریخچه دلار آمریکا به اواخر قرن هجدهم میلادی بازمیگردد، زمانی که ملت نوپای ایالات متحده در تلاش برای تأمین مالی جنگ استقلال خود و برپایی یک اقتصاد مستقل، به استفاده از یک واحد پولی گسترده روی آورد. در میان این تلاشها، کنگره قارهای اولین اسکناسهای کاغذی را که با نام «کنتیننتال» شناخته میشدند، معرفی کرد. این اسکناسها در ابتدا امیدبخش بودند، اما به دلیل فقدان پشتوانه مستحکم و چاپ بیرویه، به سرعت ارزش خود را از دست دادند و اعتماد مردم نسبت به آن کاهش یافت. از سوی دیگر، جعل گسترده این اسکناسها نیز باعث تشدید بحرانهای اقتصادی اولیه شد. این وقایع نشان داد که کشور نیازمند یک واحد پولی پایدارتر و معتبرتر است.
در سال 1792، نقطه عطفی در تاریخ پولی ایالات متحده به وجود آمد. دولت جدید ایالات متحده، به منظور ساماندهی به وضعیت پولی کشور و ایجاد یک سیستم مالی منسجم، قانون ضرب سکه را تصویب کرد که منجر به تأسیس ضرابخانه ایالات متحده شد. طی این دوران، اولین سکههای آمریکایی معرفی شدند که شامل انواع مختلف از جمله دلار نقره بودند. دلار نقره که از آلیاژ نقره ساخته میشد، به دلیل اعتبار، زیبایی و ارزش فلزی خود به سرعت به یکی از پایههای اصلی تراکنشهای اقتصادی و واحدی قابل اعتماد در جامعه تبدیل شد.
با ورود به قرن نوزدهم، ایالات متحده به طور چشمگیری پیشرفت کرد و اقتصاد این کشور، به ویژه در دوره انقلاب صنعتی، رشد گستردهای را تجربه کرد. صنایع نوظهور، راهآهنها، و تجارت دریایی، همگی پایههای اقتصادی ایالات متحده را محکمتر کردند و این کشور را به یکی از بازیگران اصلی اقتصاد جهانی تبدیل کردند. با این حال، ثروت رو به رشد این کشور با چالشهای سیستم بانکی آن همراه بود. سیستم بانکی ایالات متحده بارها دچار بحرانهای مالی و بیثباتی شد که در نتیجه، اقتصاد داخلی کشور تحت تأثیر قرار گرفت.
برای رفع این ناهماهنگیها و جلوگیری از هراس بانکی، در سال 1913 سیستم فدرال رزرو تأسیس شد. فدرال رزرو به عنوان بانک مرکزی ایالات متحده، نقشی اساسی در مدیریت عرضه پول، تنظیم نرخ بهره و ایجاد ثبات در سیستم مالی کشور ایفا کرد. این اقدام یکی از مهمترین تصمیماتی بود که به تقویت دلار و بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک کرد. فدرال رزرو نه تنها توانست بحرانهای مالی را مدیریت کند، بلکه زیرساختی را فراهم آورد که دلار را به واحد پولی قویتر و قابل اطمینانتری تبدیل کرد.
در میان جنگهای جهانی و تحولات عظیم قرن بیستم، ایالات متحده به یکی از قدرتهای پیشرو اقتصادی و نظامی جهان تبدیل شد. این موقعیت موجب ارتقای جایگاه دلار آمریکا به عنوان ارز جهانی شد. یکی از نقاط برجسته این دوران، توافقنامه تاریخی برتون وودز در سال 1944 بود که نقش بیبدیلی در تاریخ دلار ایفا کرد. توافقنامه برتون وودز که در پایان جنگ جهانی دوم و در پی تلاش برای بازسازی اقتصادهای جنگزده به امضا رسید، دلاری را تثبیت کرد که ارزش آن مستقیم با طلا مرتبط بود. بر اساس این سیستم، قیمت هر اونس طلا به صورت ثابت 35 دلار تعیین شد و دلار آمریکا به ارز ذخیره جهانی تبدیل شد.
سیستم برتون وودز تأثیر عمیقی بر اقتصاد جهانی داشت. این سیستم نه تنها باعث تسهیل تجارت بینالمللی و سرمایهگذاری شد، بلکه ثبات مالی بیسابقهای را ایجاد کرد. کشورهای جهان با تکیه بر دلار، توانستند به اقتصادی جهانیتر و هماهنگتر دست یابند. با این حال، این سیستم نیز محدودیتهای خود را داشت. در دهههای 1960 و 1970، سیاستهای ایالات متحده، از جمله هزینههای سنگین جنگ ویتنام و برنامههای داخلی پرهزینه، منجر به افزایش فشارهای تورمی در کشور شد. این امر باعث شد تا منابع طلای ایالات متحده کاهش یابد و نظام برتون وودز تحت فشار قرار گیرد.
در سال 1971، رئیسجمهور ریچارد نیکسون تصمیم سرنوشتسازی گرفت که به “شوک نیکسون” معروف شد. او اعلام کرد که ایالات متحده دیگر دلار را با طلا مبادله نخواهد کرد، اقدامی که عملاً به سیستم برتون وودز پایان داد. این تصمیم دلار را از پشتوانه طلا جدا کرد و باعث شد ارزش این واحد پولی به صورت شناور در بازارهای جهانی تعیین شود. در نتیجه، دلار وارد دورهای جدید شد که کاملاً توسط نیروهای بازار نظیر عرضه و تقاضا، نرخ بهره، و عوامل ژئوپلیتیکی هدایت میشد.
از ابتدای دهه 1970 تاکنون، دلار آمریکا به عنوان یک ارز شناور، نقش مرکزی خود در اقتصاد جهانی را حفظ کرده است. ارزش دلار به مرور زمان بر اساس عوامل متعددی از جمله تورم، سیاستهای پولی فدرال رزرو، نرخ بهره و رویدادهای بینالمللی تغییر کرده است. نوسانات ارزش دلار گاهی تأثیراتی عمده بر تجارت جهانی، نرخ مبادله ارز و ثبات اقتصاد کشورهای مختلف داشته است.
با وجود این تغییرات، دلار آمریکا همچنان به عنوان پرکاربردترین و معتبرترین ارز جهانی باقی مانده است. بسیاری از کشورها از دلار به عنوان ارز مرجع برای قیمتگذاری کالاها و خدمات استفاده میکنند. نفت، یکی از مهمترین کالاهای جهانی، همچنان بر اساس دلار قیمتگذاری و معامله میشود که این امر به توانایی بینظیر دلار در عرصه تجارت بینالمللی افزوده است.
همچنین در نظام مالی جهانی، دلار نه تنها به عنوان ابزار اصلی تجارت، بلکه به عنوان ذخیره ارزی بانکهای مرکزی و دولتها شناخته میشود. این موقعیت ممتاز باعث شده است که دلار نه تنها نقش یک واحد پولی معمولی، بلکه جایگاهی بسیار فراتر از آن داشته باشد. بسیاری از سرمایهگذاران و دولتها، برای مقابله با بحرانهای مالی و حفظ ارزش داراییهای خود، به دلار به عنوان یک پناهگاه امن نگاه میکنند.
دلار آمریکا در طول تاریخ خود با چالشهای متعددی روبرو بوده است، از کنتیننتالهای بیارزش گرفته تا شوک نیکسون و نوسانات شدید بازارهای ارز. با این حال، این واحد پولی توانسته است خود را در برابر این چالشها حفظ کند و حتی جایگاه خود را تقویت کند. ظهور اقتصادهای جدید، سیاستهای پولی نوظهور و تحولات تکنولوژیکی ممکن است در آینده بر نقش دلار تأثیرگذار باشند، اما واقعیت این است که دلار همچنان به عنوان ستون اصلی نظام مالی جهانی باقی مانده است.
این تاریخچه، نه فقط داستان یک ارز، بلکه نمایانگر تاریخ تحولات اقتصادی و سیاسی یک ملت است که توانسته است با مدیریت و تصمیمگیریهای استراتژیک، دلار را به یکی از قدرتمندترین و باارزشترین واحدهای پولی در جهان تبدیل کند. عواملی همچون ثبات اقتصادی ایالات متحده، قدرت ژئوپلیتیکی، و اعتماد جهانی به سیستم مالی و دولتی این کشور، همگی نقش مهمی در پایداری جایگاه دلار در نظام پولی بینالمللی داشتهاند.
تأثیر دلار آمریکا در اقتصاد جهانی دیگر کشورها
یکی از ویژگیهای اصلی دلار آمریکا که آن را به چنین جایگاه برجستهای رسانده است، نقش آن به عنوان ارز ذخیره جهانی است. براساس گزارشهای منتشر شده توسط صندوق بینالمللی پول (IMF)، دلار آمریکا در حدود 60 درصد از کل ذخایر ارزی جهان در سال 2020 و پس از آن قرار داشته است. این درصد، بسیار بیشتر از سایر ارزهای جهانی، از جمله یورو، ین ژاپن و پوند انگلیس است. بانکهای مرکزی در سراسر جهان برای حفظ امنیت اقتصادی و ثبات ارزش ارزهای خود، به دلار آمریکا به عنوان ستون کلیدی ذخایر ارزی خود نگاه میکنند. این ذخایر میتوانند در زمان بحرانهای ارزی، تسویه بدهیهای خارجی، یا حمایت از اقتصاد کشور نقش مهمی ایفا کنند.
نقش دلار آمریکا به عنوان ارز اصلی ذخیره جهانی تنها محدود به بانکهای مرکزی نمیشود. بسیاری از دولتها، شرکتها و سرمایهگذاران جهانی نیز از دلار به عنوان چارچوب اصلی تراکنشهای بینالمللی خود استفاده میکنند. به طور خاص، در بازارهای کالایی، بسیاری از کالاهای اساسی استراتژیک مانند نفت و طلا به دلار آمریکا قیمتگذاری میشوند. این ارتباط بهگونهای است که دلار، نهتنها ابزاری برای سنجش ارزش این کالاها است، بلکه تعیینکننده قیمتهای جهانی آنها نیز محسوب میشود. به دلیل وجود این چرخه اقتصادی، تقاضا برای دلار آمریکا در سراسر جهان همواره برقرار است.
یکی دیگر از جنبههای کلیدی تأثیرگذاری دلار در اقتصادهای جهانی، ظهور بازار یورودلار به عنوان یکی از بازارهای مالی فرامرزی است. یورودلار، به طور خلاصه، به دلارهایی اطلاق میشود که خارج از سیستم بانکی ایالات متحده ذخیره شدهاند و در معاملات مالی جهانی مورد استفاده قرار میگیرند. این بازار، با فراهم کردن امکان معامله دلار در سطح جهانی، نقش حیاتی در تأمین جریان سرمایه بینالمللی و همچنین تسهیل سرمایهگذاریهای کلان ایفا میکند. بازار یورودلار همچنین به کشورها و شرکتهایی که ممکن است دسترسی مستقیم به بانکهای آمریکایی نداشته باشند، اجازه میدهد که همچنان از دلار آمریکا برای تجارت و سرمایهگذاری استفاده کنند.
تأثیر دلار آمریکا به عنوان ارز مسلط بر اقتصاد جهانی، مسائل پیچیدهتری نیز ایجاد کرده است. نوسانات ارزش دلار آمریکا میتواند تأثیرات چشمگیری بر اقتصاد سایر کشورها داشته باشد. برای مثال، زمانی که دلار آمریکا قوی میشود، قدرت خرید ایالات متحده در بازارهای جهانی افزایش مییابد، اما در عین حال، صادرات این کشور برای دیگر کشورها گرانتر میشود. این امر میتواند میزان تقاضا برای کالاهای آمریکایی را کاهش داده و رقابتپذیری آنها را تقلیل دهد. برعکس، تضعیف دلار ممکن است باعث تقویت صادرات ایالات متحده و افزایش تورم وارداتی در خود این کشور شود، اما از سوی دیگر میتواند فرصتهای بهتری برای تجارت با ایالات متحده به کشورهای دیگر ارائه دهد.
این نوسانات تأثیرات پیچیدهای بر اقتصاد کشورهای همسایه ایالات متحده نظیر کانادا و مکزیک دارد، زیرا این کشورها روابط اقتصادی نزدیکی با ایالات متحده برقرار کردهاند. به عنوان مثال، دلار قوی میتواند باعث کاهش رقابتپذیری صادرات کانادا یا مکزیک شود و بالعکس، دلار ضعیف میتواند وابستگی این کشورها به تجارت و سرمایهگذاری ایالات متحده را افزایش دهد. این تغییرات در ارزش دلار بر میزان توانایی این کشورها برای توسعه اقتصادهای خود و حتی تراز تجاری آنها تأثیرگذار است.
علاوه بر این، سیاستهای پولی ایالات متحده، به ویژه تغییرات در نرخ بهره، اثرات موجداری در بازارهای جهانی ایجاد میکند. تصمیمات بانک مرکزی ایالات متحده یا همان فدرال رزرو درباره نرخ بهره، معمولاً به عنوان یکی از عوامل تعیینکننده ارزش دلار و جریان سرمایه در سطح جهان شناخته میشود. افزایش نرخهای بهره میتواند منجر به تقویت دلار شود، زیرا جذب سرمایهگذاریهای خارجی به سودآوری بیشتر اوراق قرضه آمریکایی و داراییهای دلاری میانجامد. با این حال، این پدیده میتواند برای کشورهای در حال توسعه که اغلب به دلار وام میگیرند، مشکلآفرین باشد. زمانی که دلار تقویت میشود، بازپرداخت بدهیهای دلاری این کشورها گرانتر شده و ممکن است بحران اقتصادی در این جوامع ایجاد شود.
یکی دیگر از تأثیرات قابل توجه دلار آمریکا در اقتصاد جهانی، وابستگی اقتصادی کشورها به این ارز در تجارت بینالمللی است. بسیاری از کشورهای جهان، حتی آنهایی که نزدیک به اقتصاد ایالات متحده نیستند، برای تسویه تراکنشهای بینالمللی خود از دلار استفاده میکنند. این موضوع وابستگی شدیدی به ثبات دلار ایجاد کرده است و در عین حال، اقتصاد جهانی را به شدت به سیاستهای اقتصادی ایالات متحده وابسته کرده است. هرگونه تغییر در سیاستهای اقتصادی ایالات متحده، از جمله تغییرات نرخ بهره یا نرخ ارز، میتواند بازتاب گستردهای در اقتصاد سایر کشورها داشته باشد.
همچنین، بحرانهای مالی جهانی نیز تأثیر دلار آمریکا را تقویت کردهاند. در طی بحرانهای مالی نظیر بحران مالی سال 2008، بسیاری از سرمایهگذاران در سراسر جهان به دلار آمریکا به عنوان “پناهگاه امن” روی آوردند. این گرایش به دلیل ثبات نسبی اقتصاد آمریکا و اعتماد به سیاستهای مالی و پولی این کشور است. این ویژگی دلار، آن را یکی از ابزارهای اساسی در مدیریت ریسک سرمایهگذاری برای کشورها و شرکتهای جهانی تبدیل کرده است.
گرچه نقش دلار آمریکا مزایای زیادی برای اقتصاد جهانی به همراه دارد، اما انتقاداتی نیز نسبت به سلطه بیچون و چرای این ارز مطرح است. وابستگی زیاد به دلار باعث میشود که کشورهای دیگر از لحاظ سیاستهای اقتصادی به تصمیمات دولت و فدرال رزرو آمریکا وابسته باشند. چنین وابستگیهایی میتواند سبب کاهش استقلال اقتصادی کشورها شود و در مواقع بحرانهای مالی، آسیبپذیری اقتصادهای ملی را افزایش دهد.
چرا بازارهای فارکس و ارز دیجیتال به دلار آمریکا وابستهاند؟
دلار آمریکا به شکلی بیچون و چرا در مقام ارز برتر جهانی قرار دارد و این جایگاه برجسته بر مبنای مجموعه عوامل اقتصادی، تاریخی و سیاسی استوار است که همواره آن را به ستون اصلی معاملات بینالمللی و بازارهای سرمایه تبدیل کردهاند. از نقش اقتصادی قدرتمند ایالات متحده گرفته تا تحولات تاریخی نظیر نظام برتون وودز و جایگاه استراتژیک دلار در معاملات جهانی، همگی باعث شدهاند این ارز به عامل حیاتی و تاثیرگذار در بازارهای فارکس و ارزهای دیجیتال بدل شود. وابستگی گسترده بازارهای مالی به دلار آمریکا ریشه در مجموعهای از عوامل دارد که در ادامه به طور مفصل شرح داده خواهند شد.
قدرت اقتصادی ایالات متحده
یکی از مهمترین دلایل تسلط دلار در بازارهای فارکس و ارزهای دیجیتال، جایگاه برجسته اقتصادی ایالات متحده است. به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان و دارنده یکی از پیشرفتهترین نظامهای اقتصادی، دلار آمریکا به ارزی تبدیل شده که تقریباً در تمامی تراکنشهای بینالمللی نقشی اساسی ایفا میکند. در سال ۲۰۱۸، ایالات متحده ۱۶۷۱ میلیارد دلار سرمایه در گردش داشت، و تخمین زده میشود که نیمی از این میزان در خارج از خاک این کشور و در اقتصادهای جهانی به گردش درآمد. دلار در کشورهای مختلفی نظیر اتحاد جماهیر شوروی سابق، کشورهای آمریکای لاتین و بسیاری از کشورهای توسعهنیافته یا در حال توسعه به عنوان ارز اصلی یا موازی مورد استفاده قرار میگیرد.
این پذیرش گسترده باعث شده است دلار آمریکا به عنوان “ارز ایمن” (Safe Haven Currency) در اقتصاد جهانی شناخته شود. معنای این جایگاه این است که در زمان وقوع بحرانهای اقتصادی یا سیاسی، بسیاری از سرمایهگذاران به سوی دلار روی میآورند زیرا این ارز از ثباتی بینظیر برخوردار است و نماینده اقتصادی پویا و قابل اتکا است. همین ویژگی باعث شده دلار، نه تنها در بازارهای مرتبط با فارکس بلکه در میان ارزهای دیجیتال نیز به عنصر اساسی مبادلات و ارزشگذاری تبدیل شود.
نقش تاریخی نظام برتون وودز در تثبیت دلار
تاریخ دلار آمریکا و جایگاه جهانی آن به دوران پس از جنگ جهانی دوم و توافقنامهای به نام “نظام برتون وودز” برمیگردد. در سال ۱۹۴۴، دولتهای کشورهای بزرگ جهان در نیوهمپشر ایالات متحده به منظور ایجاد ثبات در نظام مالی بینالمللی گرد هم آمدند. در این نشست، تصمیم گرفته شد که دلار آمریکا به عنوان مرجع اصلی برای تعیین ارزش سایر ارزها به کار گرفته شود.
پیش از این نظام، اکثر کشورها از طلا به عنوان پشتوانه ارزهای خود استفاده میکردند. کشورها این اطمینان را به مردم خود میدادند که در هر زمان میتوانند مقدار مشخصی از پول محلی خود را با طلا مبادله کنند. اما ایالات متحده پس از برتون وودز توانست نقش دلار را به جایگاه طلا ارتقا دهد. دلیل این جایگزینی بزرگ این بود که آمریکا در آن زمان بزرگترین ذخایر طلای جهان را در اختیار داشت و دلار به عنوان ارز پایهای انتخاب شد که ارزهای دیگر در برابر آن سنجیده میشدند.
این تصمیم اثرات عمیقی بر نظام مالی جهان داشت و شرایطی را فراهم کرد که نه تنها دلار به ارزی جهانی تبدیل شد، بلکه کشورهای دیگر نیز پول خود را بر اساس دلار پشتیبانی کردند، به جای آنکه طلا مبنای ارزش باشد. به این ترتیب، دلار به هسته اصلی معاملات بینالمللی، فارکس و حتی بعدها به شکل غیرمستقیم بازار ارزهای دیجیتال، تبدیل شد.
جدا شدن دلار از استاندارد طلا
اتصال دلار به طلا تا اوایل دهه ۱۹۷۰ پابرجا بود. اما در این دهه، اقتصاد جهانی با مشکلاتی مانند تورم بالا و کاهش ارزش پول مواجه شد که کشورها را وادار کرد تا برای ایجاد پایداری اقتصادی، دلارهای خود را با طلای آمریکا مبادله کنند. در این شرایط، دولت ایالات متحده با چالش بزرگی روبهرو شد زیرا ذخایر طلای این کشور به سرعت در حال کاهش بود و تقاضای کشورهای دیگر برای معاوضه دلارهایشان با طلا، خطر تخلیه کامل ذخایر این کشور را به همراه داشت.
در مواجهه با این بحران، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، ریچارد نیکسون، تصمیم گرفت که دلار آمریکا را از استاندارد طلا جدا کند. این تصمیم تاریخی باعث شد که دلار به صورت کاملاً شناور در بازارهای جهانی مبادله شود و ارزش آن بر اساس نیروهای عرضه و تقاضا تعیین گردد، نه پشتوانه طلا. جدایی دلار از طلا، اگرچه در ابتدا سهم زیادی در نوسانات بازار داشت، اما در بلندمدت باعث انعطافپذیری بیشتری در نظام اقتصادی جهانی و تقویت جایگاه دلار به عنوان ارز کلیدی در تجارت بینالمللی و سرمایهگذاری شد.
نقش دلار در بازار فارکس
بازار فارکس که به عنوان بزرگترین بازار مالی جهان شناخته میشود، یکی از اصلیترین مراکزی است که نقش دلار آمریکا در آن بیشتر به چشم میآید. بیش از ۸۸ درصد از کل تراکنشهای فارکس شامل دلار آمریکا میشود، و این ارز تقریباً در هر معاملهای به عنوان یکی از طرفهای مبادله حضور دارد.
دلار به دلیل نقدشوندگی بالا، ثبات نسبی و گستردگی استفاده در سراسر جهان، به ارز مبنا برای بسیاری از کشورها و شرکتهای بزرگ تبدیل شده است. برای مثال، در مواقعی که کشورها نیازمند تأمین مالی یا پرداخت بدهیهای خارجی خود هستند، دلار به عنوان ارز تسویهحساب اصلی عمل میکند. همچنین در تجارت کالاهای اساسی نظیر نفت و طلا، دلار نقش حیاتی ایفا میکند، به طوری که این کالاها در بازارهای جهانی تنها با دلار قیمتگذاری و خرید و فروش میشوند.
علاوه بر این، بانکهای مرکزی بسیاری از کشورها برای ایجاد تعادل در نظام مالی و اقتصادی خود، ذخایر ارزی خود را به دلار نگهداری میکنند. دلار به دلیل قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا و همچنین ثبات سیاسی آن، به عنوان دارایی امن در مواقع بحران عمل میکند، و این ویژگی ارزش آن را حتی در مواقع نوسانات اقتصادی بالا، حفظ میکند.
دلار و ارزهای دیجیتال
ظهور ارزهای دیجیتال در سالهای اخیر، نقش دلار را در اقتصاد جهانی بیش از پیش نمایان کرده است. با وجود غیرمتمرکز بودن بازار ارزهای دیجیتال، جالب است بدانید که بسیاری از این ارزها، مانند بیتکوین و اتریوم، به واسطه دلار ارزشگذاری میشوند. این رابطه بیانگر آن است که دلار، حتی در فضای مالی نوین و غیرمتمرکز نیز تأثیری بیبدیل دارد.
استیبلکوینها، به عنوان یکی از نوآوریهای مهم در حوزه ارزهای دیجیتال، ارتباط مستقیم دلار با دنیای کریپتو را تقویت کردهاند. این دسته از ارزهای دیجیتال به گونهای طراحی شدهاند که هر واحد آنها معادل یک دلار آمریکا ارزش دارد و به عنوان ابزار کاهش نوسانات بازار ارزهای دیجیتال عمل میکنند. معروفترین استیبلکوینها مانند تتر (USDT) و یواسدیکوین (USDC) نیز به دلار آمریکا وابستهاند، نشاندهنده این موضوع که حتی در حوزهای که مبتنی بر حذف واسطهگری مالی است، دلار همچنان به عنوان نقطه اتکا عمل میکند.
وابستگی بازارهای فارکس و ارزهای دیجیتال به دلار آمریکا، نه تنها نتیجه تاریخی و اقتصادی است، بلکه نمادی از اعتماد جهانی است. اقتصادهای قدرتمند و در حال توسعه، همچنان دلار را به عنوان بهترین ابزار برای حفظ ارزش، تسهیل مبادلات و مدیریت سرمایهگذاریهای بینالمللی میدانند.
برتری اقتصادی آمریکا، زیرساختهای مالی پیشرفته این کشور و پشتیبانی از دلار توسط نهادهایی همچون فدرال رزرو، باعث شده تا دلار به عنوان پایهترین ابزار ارزی در سراسر جهان باقی بماند. در نتیجه، حتی با ظهور فناوریهای جدید و بازارهای نوین مانند کریپتو، جایگاه دلار همچنان مستحکم است.
به طور کلی می توانیم بگویم، دلار آمریکا چیزی فراتر از یک ارز ملی است؛ این واحد پولی، ستون اصلی نظام مالی جهانی و شالوده تمام بازارهای سرمایهگذاری و مبادلهای است که به دنبال اعتماد، ثبات و نقدشوندگیاند. فارکس یا کریپتو، هر دو به عنوان دو دنیای متفاوت مالی، همچنان به این ارز تکیه دارند و نشان میدهند که دلار آمریکا، با وجود تمام چالشها، نقشی بیبدیل در آینده اقتصاد جهانی خواهد داشت.
عوامل تاثیرگذار بر ارزش دلار آمریکا کداماند؟
ارزش دلار آمریکا، بهعنوان یکی از پراستفادهترین ارزهای جهان، نقش مهمی در تعادل اقتصادی جهان ایفا میکند. این ارز به دلیل جایگاه کلیدیاش در تجارت بینالمللی، ذخایر ارزی، و سیستم مالی جهانی، تحت تأثیر مجموعهای از عوامل مختلف قرار دارد. از سیاستهای پولی گرفته تا شاخصهای اقتصادی و رویدادهای ژئوپلیتیکی، هر یک از این عوامل میتوانند به طور مستقیم یا غیرمستقیم، نرخ تبادل دلار در برابر سایر ارزها را تغییر دهند. در ادامه، به بررسی و تحلیل کاملتر عواملی خواهیم پرداخت که بر ارزش دلار آمریکا در بازارهای جهانی تاثیر میگذارند.
شاخصهای اقتصادی
یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر ارزش دلار آمریکا، دادههای اقتصادی است که وضعیت کلی اقتصاد این کشور را منعکس میکند. شاخصهایی مانند نرخ تورم، رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) و نرخ اشتغال، به طور مداوم توسط معاملهگران ارز، سرمایهگذاران، و سیاستگذاران زیر نظر قرار میگیرند.
به طور خاص، نرخ تورم عاملی کلیدی در ارزشگذاری هر ارزی از جمله دلار آمریکا است. اگر تورم در ایالات متحده افزایش یابد، قدرت خرید دلار کاهش یافته و در نتیجه ارزش آن افت میکند. این اثر به دلیل تأثیر تورم بر کاهش سودآوری سرمایهگذاری در دلار و داراییهای دلاری است. از سوی دیگر، اگر تورم در سطح پایینی باقی بماند، ثبات اقتصادی ایجاد میشود که میتواند به افزایش جذابیت دلار کمک کند.
رشد تولید ناخالص داخلی نیز نشانهای از سلامت کلی اقتصاد است. رشد بالا در تولید ناخالص داخلی، منعکسکننده بهبود در فعالیتهای اقتصادی و بهرهوری بیشتر است که اعتماد سرمایهگذاران را به دنبال دارد و ارزش دلار را تقویت میکند. نرخ بیکاری پایین نیز همواره به عنوان یک شاخص مثبت در نظر گرفته میشود، زیرا نشاندهنده بهبود بازار کار و افزایش قدرت خرید است که میتواند تقاضا برای دلار را افزایش دهد.
سیاستهای پولی فدرال رزرو
یکی دیگر از موثرترین عوامل در تعیین ارزش دلار آمریکا، سیاستهای پولی بانک مرکزی ایالات متحده، یعنی “فدرال رزرو” است. فدرال رزرو از ابزارهایی مانند تغییر نرخ بهره، تسهیل کمی، و اقدامات مرتبط با عرضه پول برای مدیریت اقتصاد استفاده میکند.
تصمیمات در مورد نرخ بهره تأثیر مستقیمی بر ارزش دلار دارد. افزایش نرخ بهره اغلب باعث تقویت ارزش دلار میشود، زیرا بازدهی سرمایهگذاری در داراییهای دلاری مانند اوراق قرضه افزایش مییابد و سرمایهگذاران بیشتری را به سوی ایالات متحده جلب میکند. از سوی دیگر، کاهش نرخ بهره معمولاً باعث کاهش ارزش دلار میشود، زیرا جذابیت سرمایهگذاری در دلار و داراییهای مرتبط با آن کاهش پیدا میکند.
همچنین اقدامات فدرال رزرو در زمان بحرانها، نظیر تسهیل کمی، میتواند ارزش دلار را تحت تأثیر قرار دهد. زمانی که بانک مرکزی تصمیم به افزایش عرضه پول میگیرد، ارزش دلار معمولاً کاهش مییابد، چرا که عرضه بیشتر منجر به کاهش کمیابی و در نتیجه کاهش ارزش میشود.
رویدادهای سیاسی و ژئوپلیتیکی
رویدادهای سیاسی و تحولات ژئوپلیتیکی نیز یکی از عوامل کلیدی در تعیین ارزش دلار آمریکا به شمار میروند. تصمیمات دولت، انتخابات، سیاستهای تجاری و حتی درگیریهای نظامی میتوانند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر ارزش دلار تأثیر داشته باشند.
برای مثال، انتخابات ریاستجمهوری در ایالات متحده، اغلب باعث نوساناتی در ارزش دلار میشود. نتایج انتخابات و سیاستهای دولت منتخب میتواند بر پیشبینی بازار نسبت به آینده اقتصادی کشور تاثیر بگذارد. اگر دولتی با سیاستهای حمایتی از تولید داخلی و کاهش کسریهای تجاری روی کار آید، احتمالاً ارزش دلار تقویت خواهد شد، در حالی که دولتهایی که سیاستهای پولی یا مالی انعطافپذیرتری را دنبال میکنند، ممکن است به نوسانات بلندمدتی در ارزش دلار دامن بزنند.
رویدادهای بینالمللی مانند جنگها، اختلافات تجاری، و تحریمها نیز میتوانند اثرات قابل توجهی بر ارزش دلار داشته باشند. به عنوان مثال، در زمان وقوع مناقشات نظامی یا اقتصادی، دلار آمریکا به عنوان یکی از “پناهگاههای امن” برای سرمایهگذاران عمل میکند و تقاضا برای آن افزایش مییابد. این امر به طور موقتی باعث افزایش ارزش دلار میشود.
عدم تعادل تجاری
تعادل تجاری ایالات متحده با سایر کشورها نیز یکی از عوامل حیاتی تأثیرگذار بر ارزش دلار است. کسری یا مازاد تجاری، در واقع تفاوت میان صادرات و واردات یک کشور است و نشاندهنده میزان وابستگی به ارزهای خارجی و تقاضا برای دلار در سطح جهانی است.
بهطور کلی، کسری تجاری بزرگ میتواند به کاهش ارزش دلار منجر شود. زمانی که ایالات متحده کالاها و خدمات بیشتری را وارد میکند تا صادر، تقاضای خارجی برای دلار کاهش یافته و فشار بر ارزش دلار افزایش مییابد. این امر به خصوص در تجارت با کشورهایی مثل چین باقیمانده است که سالانه صادرات بیشتری به ایالات متحده دارند و نقش مهمی در ایجاد کسری تجاری این کشور ایفا میکنند.
در مقابل، مازاد تجاری میتواند به تقویت دلار منجر شود. در چنین حالتی، صادرات از واردات پیشی گرفته و تقاضای بیشتری برای دلار ایجاد میگردد که ارزش آن را افزایش میدهد.
احساسات سرمایهگذاران و روانشناسی بازار
عامل دیگری که بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرد، احساسات سرمایهگذاران و روانشناسی بازار است. در بسیاری از موارد، تصمیمگیریهای ناشی از تحلیلهای ذهنی و روانی میتواند تأثیر قابل ملاحظهای بر روند ارزش دلار داشته باشد.
برای مثال، اگر سرمایهگذاران نسبت به آینده اقتصادی ایالات متحده خوشبین باشند، احتمالاً دلار بیشتری خریداری میکنند و ارزش آن افزایش مییابد. برعکس، از دست دادن اعتماد به اقتصاد آمریکا یا نگرانی از وقوع بحرانهای مالی یا سیاسی محلی و بینالمللی ممکن است منجر به کاهش ارزش دلار شود.
حتی انتشار گزارشی اقتصادی که کمترین نشانهای از کاهش عملکرد اقتصادی ایالات متحده را نشان دهد، میتواند بر احساسات بازار تاثیر گذاشته و به تضعیف دلار منجر شود. از سوی دیگر، انتظارات مثبت از رشد اقتصادی، بهرهوری، یا سیاستهای پولی انقباضی میتواند تقاضا برای دلار را بهبود بخشد.
جمع بندی از دلار آمریکا
اگر بخواهیم به طور کلی نگاهی دور از تعصب داشته باشیم، دلار آمریکا نقش بسیار حیاتی در ساختار اقتصادی و سیاسی جهانی ایفا میکند. از معاملات کالاهای استراتژیک گرفته تا ذخایر بانکهای مرکزی و سرمایهگذاریهای کلان، این ارز حتی فراتر از مرزهای ایالات متحده به عنوان ابزاری کلیدی شناخته میشود. ثبات، مقبولیت جهانی و پشتوانه اقتصادی قوی از جمله عواملی هستند که دلار را به مهمترین ارز جهان تبدیل کردهاند. از این رو، هرگونه تغییر در سیاستهای مرتبط با دلار یا نوسانات ارزش آن میتواند تأثیرات عمیقی بر اقتصاد بینالمللی به جا بگذارد.